امیر المومنین (ع):
به ریسمان قران چنگ بزن و نصیحت ان را گوش کن
امیر المومنین (ع):
به ریسمان قران چنگ بزن و نصیحت ان را گوش کن
------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
عملکرد محمد جواد در حلقه صالحین
1392/10/22
1392/10/22
رسوالله( ص) فرمودند:
کسی که در دل او چیزی از قرآن نباشد مانند خانه ویرانی است.
1392/11/07
سه:
حضرت علی (ع):
لِیَکُن سمیرُکَ القرآن
(باید مونس و همدم تو قرآن باشد)
1392/11/13
چهار:
امام علی (ع):
چه خوب است که تمام صحبتها و سخنان شما ذکر خدا و قرائت قرآن باشد
1392/11/20
پنج:
امیر المومنین (ع):
به ریسمان قران چنگ بزن و نصیحت ان را گوش کن
1392/11/27
شش:
پیامبر گرامی میفرماید:
اهل قران پس از پیامبران از دیگر مردم والاتر ند انان را کوچک نشمارید
1392/12/04
هفت:
قال رسول الله - صلّی الله علیه و آله - : حسّنوا القرآن باصواتکم فان الصّوت الحسن یزید القرآن حُسناً.
«عیون اخبار الرضا، ج 2، ص 69»
پیامبر اکرم - صلّی الله علیه و آله - فرمود: قرآن را با صوت زیبا، زینت
دهید، زیرا که صوت نیکو بر زیبایی قرآن می افزاید.
1392/12/12
1392/12/19
نام :ابوالفضل
متولد :1381
----------------------------------------------------------------------------------------------------
عملکرد ابوالفضل در حلقه صالحین
----------------------------------------------------------------------------------------------------
چهار:
پیامبر در باره نماز فرمود:
«لَا خَیْرَ فِی دِینٍ لَا صَلَاةَ مَعَهُ؛
آیینی که به همراه آن نماز نباشد، سودی ندارد.
1392/11/27
شش:
امام علی(ع):
به ریسمان قرآن چنگ بزن و نصیحت و خیرخواهی آن را بپذیر و حلال آنرا حلال و حرام آنرا حرام
گردان و به واجبهای قرآن و همه احکام آن عمل کن.
غررالحکم و دررالکلم , جلد 3 , صفحه 313 , حدیث 4563
1392/12/12
هفت:
1392/12/19
هشت:
بخشی از وصیت نامه یک دانش اموز شهید
به همه سفاش میکنم زیاد قران بخوانند و دعا کنند.
پدر و مادر عزیزم شما یک عمر برایم زحمت کشیدید ولی من برای شما چه کردم در حدیثی امده به پدر و مادر خود نیکی کنید ،ولی من برای شما این گونه نبودم از شما میخواهم که مرا حلال کنید
نام :جواد
متولد :1382
----------------------------------------------------------------------------------------------------
عملکرد جواد در حلقه صالحین
----------------------------------------------------------------------------------------------------
یک:
رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم) فرمود :
قرآن شریف
از هر چیزى بجز خدا برتر است، هرکس به قرآن احترام گذارد،خدا را
احترام کرده و هرکه قرآن را احترام نکند حرمت خدا را سبک شمرده است و حرمت
قرآن بر خداوند مانند حرمت پدر به پسرش میباشد.
دو:
پیامبر(ص) فرمود:
«قرآن را با صداى نیکو بخوانید، زیرا صداى نیکو بر زیبایى قرآن مىافزاید».
امیر المؤمنین علیه السلام فرمودند:
انسان با ایمان، شبانه روز خود را سه
بخش می کند، در بخشی به امور معنوی و عبادت خدا می پردازد، در بخشی به امور
معیشتی همت می گمارد و در بخشی هم به استراحت و لذت مجاز و دلپسند خود روی
می آورد.
1392/11/07
شش:
امام علی (ع) میفرمایند:
باید همدم و مونس شما قران باشد
1392/11/13
هفت:
مَن اَرادَ اللّه بِهِ خَیرا رَزَقَهُ اللّه خَلیلاً صالحِا؛
هر کس که خداوند براى او خیر بخواهد، دوستى شایسته نصیب وى خواهد نمود.
نهج
الفصاحه ص776 ، ح 3064
1392/11/20
هشت:
المُومِنُ بَرَکَةٌ عَلی المُومِنِ وَ حُجَّةٌ عَلی الکافر؛
مومن برای مومن برکت و برای کافر، اتمام حجت است.
(تحف العقول، ص489)
1392/11/27
نه:
امام علی (ع) امانتداری را باب روزی دانسته و فرموده اند :
«امانتداری روزی می آورد و خیانت در امانت فقر
1392/12/12
ده:
داستان حضرت سلیمان(ع) و مورچه
در یکی از مسافرت های سلیمان(ع) که جن و انس و پرندگان او را همراهی می کردند، عبورشان به سرزمین مورچگان (سرزمینی در نزدیکی طائف و به قول بعضی در نزدیکی شام) افتاد. یکی از مورچه ها با تعجیل سایر مورچگان را آگاه ساخت و به ایشان گفتبه خانه هایتان پناه ببرید و از مسیر سلیمان(ع) و یارانش دور شوید تا آنها شما را زیر پاهایشان لگدکوب نکنند. باد، صدای آن مورچه را به گوش سلیمان(ع) رسانید و سلیمان(ع) دستور داد تا او را به حضورش بیاورند. سپس به او گفت مگر نمی دانی که من پیامبر خدا هستم و از جانب انبیاء ستمی به دیگران نمی رسد؟ مورچه پاسخ داد چرا میدانم. سلیمان(ع) گفت: پس چرا مورچگان را از ما ترسانیدی؟ مورچه پاسخ داد منظور من این بود که آنها عظمت و شوکت ترا مشاهده نکنند تا خود را در مقابل تو حقیر پندارند و ناسپاسی به درگاه خداوند آغاز نمایند.
سخنان مورچه در نظر سلیمان(ع) معقول آمد. سپس مورچه سلیمان(ع) را خطاب داد و گفت آیا می دانی چرا خداوند از میان تمام قدرت ها باد را برای حرکت دادن تخت تو انتخاب نمود؟ سلیمان(ع) جواب داد نمی دانم. مورچه گفت برای اینکه بدانی تمام این قدرت و شوکت و مقام تو بر باد است و تو مغرور و متکبر نگردی.
روزی حضرت سلیمان(ع) در کنار دریا نشسته بود، نگاهش به مورچه ای افتاد که دانه گندمی را باخود به طرف دریا حمل می کرد. سلیمان(ع) همچنان به او نگاه می کرد که دید او نزدیک آب رسید. در همان لحظه قورباغه ای سرش را از آب دریا بیرون آورد و دهانش را گشود، مورچه به داخل دهان او وارد شد، و قورباغه به درون آب رفت. سلیمان(ع) مدتی در این مورد به فکر فرو رفت و شگفت زده فکر می کرد، ناگاه دید آن قورباغه سرش را از آب بیرون آورد و دهانش را گشود، آن مورچه از دهان او بیرون آمد، ولی دانه ی گندم را همراه خود نداشت. سلیمان(ع) آن مورچه را طلبید و سرگذشت او را پرسید.
مورچه گفت: "ای پیامبر خدا در قعر این دریا سنگی تو خالی وجود دارد و کرمی در درون آن زندگی می کند. خداوند آن را در آنجا آفرید او نمی تواند ار آنجا خارج شود و من روزی او را حمل می کنم. خداوند این قورباغه را مامور کرده مرا درون آب دریا به سوی آن کرم حمل کرده و ببرد. این قورباغه مرا به کنار سوراخی که در آن سنگ است می برد و دهانش را به درگاه آن سوراخ می گذارد من از دهان او بیرون آمده و خود را به آن کرم می رسانم و دانه گندم را نزد او می گذارم و سپس باز می گردم وبه دهان همان قورباغه که در انتظار من است وارد می شود او در میان آب شناوری کرده مرا به بیرون آب دریا می آورد و دهانش را باز می کند ومن از دهان او خارج میشوم."
سلیمان به مورچه گفت: وقتی که دانه گندم را برای آن کرم میبری آیا سخنی از او شنیده ای؟
مورچه گفت آری او می گوید: