حلقه شهید فهمیده

حلقه شهید فهمیده حلقه نوجوانان پایگاه مقاومت شهید محمدزنگنه میباشد.

حلقه شهید فهمیده

حلقه شهید فهمیده حلقه نوجوانان پایگاه مقاومت شهید محمدزنگنه میباشد.

حلقه شهید فهمیده

**اقای ما مولای ما**
**نگه دار برای ما ***
***ولی فقیه ما ****
***سید علی ما****
*برای دادن پرچم اسلام*
* به دستان مبارک شما*
از مطالب بچه های حلقه صالحین دیدن و نظرات گرانبهای خود را برای بچه ها بنویسید باز دید ها و نظرات شما برای پچه های حلقه امتیاز محسوب میشود ممنون از بازدید شما

پیام های کوتاه
طبقه بندی موضوعی
پیوندها

کد عکس

رسول اکرم صلى الله علیه و آله :

مَن سَرَّهُ اَن یُنسَاَلـَهُ فى عُمُرِهِ وَ یُوَسَّعَ لَهُ فى رِزقِهِ فَلیَتَّقِ اللّه  وَ لیَصِل رَحِمَهُ؛

هر کس دوست دارد که عمرش طولانى و روزى اش زیاد شود، تقواى الهى پیشه کند و صله رحم نماید.

بحارالأنوار(ط-بیروت) ج 71،

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ اسفند ۹۲ ، ۲۱:۰۹
سرگروه

کد عکس

حضرت امام حسن عسگری (ع)میفرمایند:

کَفاکَ اَدَبا"تَجَنُّبُکَ مَاتَکْرَهُ مِنْ غَیْر ِکَ.
کاملترین سرمایه ادب است که ازانچه ازدیگران بدمیدانی.خود دوری کن
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ اسفند ۹۲ ، ۲۰:۵۷
سرگروه

کد عکس

امام صادق (ع):
به پدر و مادر خود احترام بگذارید


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ اسفند ۹۲ ، ۲۰:۴۹
سرگروه

کد عکس

هجرت پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ از مکّه به مدینه
یکی از داستان‎های مهم زندگی پیامبر اسلام ـ صلّی الله علیه و آله ـ ماجرای عظیم هجرت او و یارانش از مکّه به مدینه است، چنان که قرآن در سوره انفال آیه 30، و سوره بقره آیه 207 به این مطلب اشاره کرده است، که خلاصه‎اش چنین است:
هنگامی که مسلمانان در مکّه در فشار و آزار شدید مشرکان قرار گرفتند، پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ، مسلمانان را به هجرت به مدینه دستور داد، مشرکان احساس خطر شدید کردند...

و با خود گفتند: هجرت مسلمانان به مدینه موجب تشکّل آنها در مدینه شده، و در آینده نزدیک، کار را بر ما سخت خواهد کرد. سران آنها در «دار النَّدوَه» مجلس شورای خود اجتماع کردند، و هر کدام در مورد جلوگیری از اسلام و دعوت پیامبر، پیشنهادی نمودند، چنان که در آیه 30 سوره انفال به این توطئه، اشاره شده است.در این زمان بود که ابلیس خود را به شکل یه پیرمرد مسن درآورده و به مجلس وارد شد و پیشنهاد خود را مطرح کرد
سرانجام پیشنهاد ابوجهل تصویب شد، پیشنهاد او این بود که: «از هر قبیله‎ای، یک جوان شجاع به عنوان نماینده انتخاب شود، و همه آن نمایندگان در یک شب، خانه پیامبر را محاصره کنند، و به سوی او حمله کرده و او را در رختخوابش بکشند.»
آن شب فرا رسید، جبرئیل ماجرای توطئه کودتاچیان را به پیامبر خبر داد. پیامبر ماجرا را به علی ـ علیه السلام ـ خبر داد، و به او فرمود: «امشب در رختخواب من بخواب، تا کافران گمان کنند که من در رختخواب خود خوابیده‎ام، به انتظار من در بیرون خانه بمانند و من پنهانی از خانه خارج شوم.»
با این که خوابیدن در رختخواب پیامبر و افکندن روپوش سبز پیامبر بر روی خود، صد در صد خطرناک بود، حضرت علی با جان و دل، این پیشنهاد را پذیرفت، و در رختخواب آن حضرت خوابید. آن شب نمایندگان مشرکان، با شمشیرهای برهنه، خانه پیامبر را محاصره کردند، پیامبر شبانه، بی‎آنکه مشرکان متوجه شوند، در تاریکی شب از خانه بیرون آمد و به سوی غار ثور که در هفت کیلومتری جنوب مکّه قرار گرفته، رفت و در آن جا مخفی شد، در این هنگام ابوبکر نیز همراه پیامبر بود.
سپس پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ از غار ثور به سوی مدینه هجرت نمود، آن حضرت در روز پنجشنبه اول ربیع الاول سال 13 بعثت از مکّه خارج شد و در روز 12 همین ماه به مدینه وارد گردید.
مباهات خدا به فرشتگان در مورد خوابیدن علی ـ علیه السلام ـ
جبرئیل و میکائیل از سوی خداوند، کنار رختخواب حضرت علی ـ علیه السلام ـ آمدند، جبرئیل به آن حضرت گفت:
«به به! کیست مثل تو ای فرزند ابوطالب، که فرشتگان به وجود تو (و فداکاری تو) مباهات می‎کنند.» آن گاه این آیه را از طرف خداوند، در شأن علی ـ علیه السلام ـ، به پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ نازل کرد:
«وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یشْرِی نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ وَ اللَّهُ رَؤُفٌ بِالْعِبادِ؛ بعضی از مردم (فداکار و باایمان، هم چون علی ـ علیه السلام ـ به هنگام خفتن در جایگاه پیامبر) جان خود را در برابر خشنودی خدا می‎فروشند و خداوند نسبت به بندگانش مهربان است.»

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ اسفند ۹۲ ، ۲۰:۴۲
سرگروه

کد عکس

داستان حضرت سلیمان(ع) و مورچه

در یکی از مسافرت های سلیمان(ع) که جن و انس و پرندگان او را همراهی می کردند، عبورشان به سرزمین مورچگان (سرزمینی در نزدیکی طائف و به قول بعضی در نزدیکی شام) افتاد. یکی از مورچه ها با تعجیل سایر مورچگان را آگاه ساخت و به ایشان گفتبه خانه هایتان پناه ببرید و از مسیر سلیمان(ع) و یارانش دور شوید تا آنها شما را زیر پاهایشان لگدکوب نکنند. باد، صدای آن مورچه را به گوش سلیمان(ع) رسانید و سلیمان(ع) دستور داد تا او را به حضورش بیاورند. سپس به او گفت مگر نمی دانی که من پیامبر خدا هستم و از جانب انبیاء ستمی به دیگران نمی رسد؟ مورچه پاسخ داد چرا میدانم. سلیمان(ع) گفت: پس چرا مورچگان را از ما ترسانیدی؟ مورچه پاسخ داد منظور من این بود که آنها عظمت و شوکت ترا مشاهده نکنند تا خود را در مقابل تو حقیر پندارند و ناسپاسی به درگاه خداوند آغاز نمایند.

سخنان مورچه در نظر سلیمان(ع) معقول آمد. سپس مورچه سلیمان(ع) را خطاب داد و گفت آیا می دانی چرا خداوند از میان تمام قدرت ها باد را برای حرکت دادن تخت تو انتخاب نمود؟ سلیمان(ع) جواب داد نمی دانم. مورچه گفت برای اینکه بدانی تمام این قدرت و شوکت و مقام تو بر باد است و تو مغرور و متکبر نگردی.

آنگاه سلیمان(ع) تبسم کرد و فرمود:"پروردگارا مرا توفیق شکر نعمت خود را که به من و پدرم عطا فرمودی، عنایت فرما..."

روزی حضرت سلیمان(ع) در کنار دریا نشسته بود، نگاهش به مورچه ای افتاد که دانه گندمی را باخود به طرف دریا حمل می کرد. سلیمان(ع) همچنان به او نگاه می کرد که دید او نزدیک آب رسید. در همان لحظه قورباغه ای سرش را از آب دریا بیرون آورد و دهانش را گشود، مورچه به داخل دهان او وارد شد، و قورباغه  به درون آب رفت. سلیمان(ع) مدتی در این مورد به فکر فرو رفت و شگفت زده فکر می کرد، ناگاه دید آن قورباغه سرش را از آب بیرون آورد و دهانش را گشود، آن مورچه از دهان او بیرون آمد، ولی دانه ی گندم را همراه  خود نداشت. سلیمان(ع) آن مورچه را طلبید و سرگذشت او را پرسید.

مورچه گفت: "ای پیامبر خدا در قعر این دریا سنگی تو خالی وجود دارد و کرمی در درون آن زندگی می کند. خداوند آن را در آنجا آفرید او نمی تواند ار آنجا خارج شود و من  روزی او را حمل می کنم. خداوند این قورباغه را مامور کرده مرا درون آب دریا به سوی آن کرم حمل کرده و ببرد. این قورباغه مرا به کنار سوراخی که در آن سنگ است می برد و دهانش را به درگاه آن سوراخ می گذارد من از دهان او بیرون آمده و خود را به آن کرم می رسانم و دانه گندم را نزد او می گذارم و سپس باز می گردم وبه دهان همان قورباغه که در انتظار من است وارد می شود او در میان آب شناوری کرده مرا به بیرون آب دریا می آورد و دهانش را باز می کند ومن از دهان او خارج میشوم."

سلیمان به مورچه گفت: وقتی که دانه گندم را برای آن کرم میبری آیا سخنی از او شنیده ای؟

مورچه گفت آری او می گوید:

ای خدایی که رزق و روزی مرا درون این سنگ در قعر این دریا فراموش نمی کنی رحمتت را نسبت به بندگان با ایمانت فراموش نکن.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ اسفند ۹۲ ، ۲۰:۲۳
سرگروه

کد عکس

آن کس که به حق ما ظلم کند در ردیف ظالمین به ما قرار می گیرد.

امام عصر (عج)


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ اسفند ۹۲ ، ۰۸:۰۹
سرگروه

کد عکس

امروز زنده نگهداشتن یاد شهدا کمتر از خود شهادت نیست...

مقام معظم رهبری


۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ اسفند ۹۲ ، ۱۹:۰۷
سرگروه
کد عکس

پیامبر (ص)می فرمایند:

«هرچه بیشتر طاهر و با وضو باش تا خداوند عمرت را زیاد کند »

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ اسفند ۹۲ ، ۱۱:۵۷
سرگروه

کد عکس

قال رسول الله - صلّی الله علیه و آله - : حسّنوا القرآن باصواتکم فان الصّوت الحسن یزید القرآن حُسناً.

«عیون اخبار الرضا، ج 2، ص 69»

پیامبر اکرم - صلّی الله علیه و آله - فرمود: قرآن را با صوت زیبا، زینت دهید، زیرا که صوت نیکو بر زیبایی قرآن می افزاید.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ اسفند ۹۲ ، ۲۲:۵۴
سرگروه

کد عکس

حضرت ایت ا... خامنه ای میفرمایند:
هیچ وسیله ای مستحکم تر و دائمی  تر از نماز برای ارتباط با خدا نیست.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ اسفند ۹۲ ، ۱۸:۵۴
سرگروه